جدول جو
جدول جو

معنی چل صبح - جستجوی لغت در جدول جو

چل صبح
(چِ صُ)
یعنی آن چهل صباح که در آن تخمیر طینت آدم شده. (آنندراج). آن چهل صبح که در تخمیر خمیر طینت آدم گذشت. (شرفنامۀ منیری). چهل صبحی که گل آدم تخمیر شده بود. (ناظم الاطباء). مخفف چهل صبح. و به همان معنی. (از آنندراج) :
نوروز نوشروانشهی چل صبح و شش روزش رهی
جاسوس بختش زآگهی دی علم فردا داشته.
خاقانی.
چل صبح و هشت خلد به نام محمد است
زآن عقل حا و میم برین حال دال یافت.
سلمان (از شرفنامه).
رجوع به چهل صبح شود
لغت نامه دهخدا
چل صبح
چهل صباح که در آن کاری (ریاضت و غیره) انجام دهند، چهل صباح که در آن تخمیر طینت آدم شده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علم صبح
تصویر علم صبح
کنایه از روشنایی صبح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهل صبح
تصویر چهل صبح
به عقیدۀ قدما، چهل صباح که در آن تخمیر طینت آدم شده است، چهل صباحی که گل آدم تخمیر شد، چهل صبح یا چهل روز که برای عبادت و ریاضت اختصاص می دهند
فرهنگ فارسی عمید
(چِ هَِ صُ)
رجوع به چل صبح شود
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ صُ)
کنایه از سپیدۀ صبح است. (آنندراج) :
فیضی عجیب درین گل صبح از صبا رسید
بیرون کشیم رخت کدورت صفا رسید.
ظهوری (از آنندراج).
به دشمن شبیخون زدن عاجزی است
گل صبح بر قلب گردون زنیم.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ صُ)
مکه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(چَ صُبْ بی)
دهی از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر که در 73 هزارگزی شمال خاوری شادگان و یک هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به خلف آباد واقع است. دشت و گرمسیر است و 100 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه جراحی. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و راهش در تابستان اتومبیل رو است. ساکنان این آبادی از طایفۀ بنی خالد میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دم صبح
تصویر دم صبح
سپیده دم شبگیر
فرهنگ لغت هوشیار
از مراتع نشتای شهر عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی